آغاز هفته 27
یه هفته دیگه هم سپری شد... مهم نیست چیا به من گذشت، مهم اینه که یزدانم سالمه و عین یه ماهی تو دلم بازی میکنه. مامانی من پسر قشنگم میوه دلم فدات بشم خوشخالم که سالمی. این هفته از آشنا و غریبه خیلیا نگران ما دو تا شده بودن. ساید اگه شما نبودی و مهربونیای بابایی نبود این ٢ روز به این راحتی برام نمیگذشت. قربون اون دست و پای کوجولوت برم اون تو راحتی؟ کی میشه بزرگ شی، سواد دار شی بیای این نوشته های مامانی رو بخونی؟ راستی میدونی یکی از نگرانی های بابایی برای شما چیه؟ اینکه سربازیتو چیکار کنیم؟!!! من این مسئله رو به یکی دو نفر گفتم دیدم از تعجب خنده اشون گرفت،حق دارن دیگه. مامانی ایشالا صحیح و سالم به دنیا بیای ...
نویسنده :
ریحانه
10:44